دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

پولتیک تازه من

تا پیش از اختراع این پولتیک، یکی از مصائب زندگی من وقتی بود که مجبور بودیم مسافتی را با ماشین طی کنیم

دخترک بهاری از ماشین سواری خوشش نمی آید و زود حوصله اش سر میرود. برای رفع حوصله سر رفتگی! این بانوی گرام، همیشه یک ساک پر از وسایل بازی  شامل انواع جغجغه و خرس و خر و خوک و اسب و گاو و قورباغه و سنجاب عروسکی را با خودمان همراه میکردم تا به محض روئت اولین نشانه های دال بر ظهور ناگهانی "خدجه غرغرو" آنها را جلوی دست دخترک بگذارم و سرش را گرم کنم

اما تازگی ها دخترک بهاری عادت زشتی پیدا کرده که البته یکی از مراحل رشد او به شمار می آید. خوشش می آید هر چیزی را که دست میگیرد، بعد از 3 ثانیه به دورترین نقطه ای که توانش را دارد پرتاب کند.

جنابان خرس و خر و خوک و اسب و گاو و قورباغه و سنجاب هم از این رفتار دخترک در امان نبودند و هر 3 ثانیه یک بار باید یکی شان را از زیر صندلی ها بیرون میکشیدم و فقط خدا میداند رفتن زیر صندلی های ماشینی که دارد توی خیابانهای سرشار از چاله و چوله ای که به جای سرعت گیر، یک چیزی شبیه به قله اورست وسطشان سبز شده راه میرود، چه قدر سخت و دشوار است. 

آن قدر در این راه زجر جسمی و روحی- به خاطر سایز جدیدم که به سختی زیر صندلی جایش میشود!- کشیدم که مجبور شدم به گردن جنابان خرس و خر و خوک و اسب و گاو و قورباغه و سنجاب "کش قیطانی رنگی" وصل کنم.

حالا جنابان فوق الذکر را مانند گردن بند می اندازم دور گردن دخترک بهاری

هر چه قدر هم که تلاش میکند، نمی تواند آنها را به جای خیلی دوری پرتاب کند و من وقت میکنم موقع ماشین سواری کمی هم به منظره های اطراف و مغازه ها و آدم ها نگاه کنم




چند روز بعد نوشت: وقتی چند کامنت اخطار دهنده حاوی مقادیر زیادی نگرانی از طرف دوستانم درباره این پست گرفتم، کلی به فکر فرو رفتم. هر جور که قضیه را بالا و پایین کردم دیدم در پولتیک تازه من هیچ مورد خطرناکی وجود ندارد. پس چرا دوستان این قدر ابراز نگرانی کرده اند؟

به این نتیجه رسیدم که من نوع کش مورد استفاده را بد توضیح داده ام. کشی که من با آنها جنابان فوق الذکر را به گردن بند تبدیل کردم اسمش کش قیطانی نیست! باید می نوشتم "کش ماسوره ای" که یک نوع کش بسیار نازک، زپرتی، نامقاوم و بی خطر است. 

دوستانم باز هم جای نگرانی وجود دارد؟

توی پرانتز نوشت: دوستان عزیزم به این نکته توجه کنید که من ذاتا یک موجود استرسی هستم که همیشه اول از همه موارد منفی و خطرزا و مورد دار! به ذهنم خطور میکند. با در نظر گرفتن این موضوع شاید کمی از مقدار نگرانی تان بابت من و دخترک کم شود:)

نظرات 4 + ارسال نظر
گلنار شنبه 11 آبان 1392 ساعت 13:14 http://nahal.ebramcity.com

عالی بود. ممنون که یک خانواده دیگر را از توپ جمع کنی نجات دادی. منم اجراش میکنم.

جالبه که این مهارت در فرهاد هم حدود 5 ماه و یک هفته بروز کرد. رشد بچه ها خیلی عجیب و جالبه.

خواهش میکنم:))
حالا چه طور میخوایی به توپ کش قیطونی ببندی ؟!
الان فکرم درگیر این شده ها!!!
بیا خبرشو بده گلنار

نیمفادورا شنبه 11 آبان 1392 ساعت 17:05 http://nimfadora.persianblog.ir

وای دختر خیلی کار خطرناکی می کنی! خدای نکرده اگه کش دور گردنش بپیچه چی؟

نه بابا خطرش کجا بود؟ کش بلنده! کوتاه که نیست.
قطرش هم همه ش 1 میلی متره! هرگز دور گردنش پیچیده نمیشه:)) نگران نباش
از اون گذشته همیشه چشمم بهشه. هرگز تنها نیست

مادری بنام شنبلیله یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 05:06

منم با نیمفادورا موافقم بشدت .. تا خوندم ترسیدم .
لطفا اون کش ها رو به لباسش آویزون کن .
چطوریشو خودت کشف کن مادرجان .
ولی این روش رو تغییر بده سریعا که بد جور ناراحت دخترک بهاری ام من ! اِهِه !
تازه جایی هم خوندم نخ یا همچین چیزایی ! بلند تر از 25 سانت در اختیار کودک خود قرار ندهید .
خبر کن ما رو هم .

وای چرا این قدر شما نگرانید؟!
از این کش های خیلی خیلی باریکه.به قطر 1 میلی متر. هیچ خطری نداره. مطمئن باشید
بعدشم همیشه که گردنش نیست. فقط توی ماشین. اونم من همه ش حواسم بهش هست. نگران نباشید
حالا از جنابان گردن بند شده عکس میگیرم که ببینید هیییییییییییییچ خطری نداره. تازه اگر یه کم زور دخترک بیشتر بشه میتونه کش ها رو پاره کنه. از بس ظریفه. طناب که نبستم:))))))))))

من یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 22:07 http://niniravanshenas.persianblog.ir

اصلا مادر باس مبتکر و خلاق باشه
مقسی دوستم بابت اون

خواهش میکنم دوستم بابت همون:)))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد