دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

دیالوگهای ماندگار

من: بابای پاییزی، نخود چیتی که توی آبگوشت نمیریزن. باید نخود سفید جاش میریختی.

بابای پاییزی: خودم میدونم نخود سفید برای آبگوشته ولی نداشتیم. مجبور شدم نخود چیتی بریزم.

من: اتفاقا نخود سفید هم داشتیم. توی اون ظرف ته کابینته.

بابای پاییزی: نه اونا نخود سفید نیستن که. نخود چشم بلبلی هستن.


ناسلامتی روی هم 36 سال هم درس خوندیم