دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

یک شب خیلی معمولی در خانه خیلی معمولی ما


اسم این عروسکه چیه؟ جواب:" اسب آبی". اگه اسب آبیه چرا زرده؟ مگه اسب آبی زرد هم داریم؟ چرا بهش نمی‌گیم اسب زردی؟ اگه تو آب زندگی می‌کنه چرا رنگش آبی نشده؟ اسب آبی آبی هم داریم؟ بچه‌های اسب آبی آبی‌کمرنگ می‌شن؟ اسب آبی صورتی هم داریم؟ دخترای اسب آبی صورتی می‌شن؟ اسب آبی همون اسب دریاییه؟ چرا اسب آبی با اسب دریایی فرق داره؟ اسب آبی توی کدوم آب زندگی می‌کنه؟ اگه اسب آبی توی دریا زندگی بکنه اسمش میشه اسب دریایی؟ اگه اسب دریایی توی رودخونه زندگی بکنه اسمش میشه اسب رودخونه‌ای؟ اگه اسب آبی توی رودخونه زندگی می‌کنه چرا بهش نمی‌گیم اسب رودخونه‌ای؟ اسب آبی توی استخر هم زندگی می‌کنه؟ اگه اسب دریایی توی استخر زندگی بکنه اسمش میشه اسب استخری؟ بعد اگه اسب آبی بره توی دریا زندگی بکنه چجوری بفهمیم کدومشون اسب دریاییه؟ 

 پ.ن:  دست کم شبی دوتا از این چالشها داریم:)

نظرات 2 + ارسال نظر
نیمفادورا یکشنبه 23 آبان 1395 ساعت 17:37 http://nimfadora.persianblog.ir

یعنی زهی خیال باطل که فکر میکنم شروع کنه به حرف زدن کلی از دردسرام کمتر میشه؟
ما هم یه اسب آبی قرمز داریم برم یه فکری به حالش بکنم!

اسمش عوض کن بذار اسب قرمزی:))))

خاله ریزه پنج‌شنبه 7 بهمن 1395 ساعت 14:03 http://yaddashte-yek-zan.blogfa.com/

هزارماشالاااااااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد