ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
بچهام
تو یک بابای خیلی بامزه داری که ادعا میکند از عهده هر کاری بر میآید و همه رشتههای صنعتی و هنری را انجام داده و دستی توانا در هر چیزی دارد
به قول خودش: در هر موردی حرفی برای گفتن دارم
از آهنگری و جوشکاری گرفته تا آشپزی و باغبانی. تقریبا کاری نیست که این بابا انجام نداده باشد و یا حداقل اصول اولیه برای انجام دادن آن را بلد نباشد
بابایت وقتی میخواهد از توانمندیهای بیشمارش حرف بزن اول از همه به آن تابستانی اشاره میکند که برای پر کردن اوقات فراغتش همراه با دایی جانش کارهای لوله کشی آب و گاز ساختمانهای مسکونی را انجام داده
بعد کمی جلوتر میرود و به زمانی اشاره میکند که از یکی از مانتوهای مامان بزرگش برای خودش یک شلوارک قشنگ دوخته. طوری که جیبهای مانتو تبدیل به جیبهای شلوارک شدهاند و کلی هم توی آن احساس راحتی میکرده است
شاید اگر بچه حرف گوش کنی باشی و نسبت به تعریفهای بابایت رغبت نشان بدهی، از روزهای آن سالهایی که پشت کنکوری بود نیز برایت تعریف کند. آن روزها بابایت به شدت درس میخواند تا در رشتهای که دوست داشت وارد دانشگاه شود. این قدر شدت درس خواندنش شدید بود که حتی وقت نمیکرد به آرایشگاه برود و موهایش را کوتاه کند. بنابراین آن یک سال خودش به سر و کلهاش صفا داده و کوتاهی مو را هم به لیست افتخارآمیز توانمندیهایش اضافه کرده است
بعدها، وقتی بابایت دانشجو بود، مامان بزرگت راهی یک سفر زیارتی شد و وقتی برگشت، این بابای تو بود که برای همه مراسمهای سریالی بازدید از زائر و سفرههای ولیمه آشپزی کرد.
شاید اگر روزگاری بابایت این خاطره را برایت تعریف کرد، اشک جمع شده را گوشه چشمش ببینی که ناشی از یادآوری طعم رویایی غذاهایی است که آن روزها در مقیاس بزرگ پخته و اقوام نوش جان کردهاند
بابایت کارهای افتخارآمیز دیگری هم کرده است. از تغییر رنگ وسایل چوبی خانه گرفته تا طراحی برای چیدمان جدید آشپزخانه و سیستم نورپردازی و تعمیر موتور اتوموبیل و باز کردن راه آب و تعمیر کفش مجلسی مامانت و جمع کردن تخم مرغ شکسته از روی فرش، جوری که لکهاش نماند و تعمیر وسایل برقی خانه و نصب کردن پرده خانه مامان بزرگ مامانت و ارائه کلاسهای تقویتی خصوصی در دروس ریاضی و فیزیک برای همه بچههای پشت کنکوری فامیل و سرگرم کردن نی نیها، جوری که مادرشان بتواند یک دل سیر در بازار بچرخد و خرید کند گرفته تا کارهای مهمتر و حساستری مانند پارک کردن ماشین در دو متر جا تنها با یک فرمان و تبدیل شیشه سس مایونز به یک لوستر زیبا
شاید روزگاری- اگر بچه با حوصلهای باشی و از صحبتهای بابایت لذت ببری، همه اینها و خیلی از موارد دیگری که من یادم رفته را برایت با هیجان تعریف کند
ولی
به نظرم هیچ وقت بابایت توانمندی تازهای که دیشب برای اولین بار آن را تجربه کرده و به فهرست افتخاراتش افزوده را برایت تعریف نمیکند!
دیشب بابایت مثل یک اپیلاسیون کار ماهر و با تجربه وارد عمل شد و مامانت را از شر همه این موهای اعصاب خورد کن نجات داد!
به افتخار بابایت یک دست مرتب
سلام مهرآفرین خانم
بسیار زیبا نوشتید... بسیار جالب پدر را توصیف کردید... و بسیار ماهرانه
:)))))
در لیست اسمایلى ها ، کف مرتب موجود نمیباشد
مسئولین رسیدگى کنند
در لیست اسمایلى ها ، کف مرتب موجود نمیباشد
مسئولین رسیدگى کنند
واقعاً کف مرتب داره