دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

معذرت میخوام

معذرت میخوام اگر اعصابت را به هم ریختم

شاید هم ترسیدی


به هر حال من را ببخش....

و سعی کن تحت تاثیر عصبانیت من قرار نگیری

نظرات 2 + ارسال نظر
فسقلی یکشنبه 12 آذر 1391 ساعت 20:51

چررررررررررررررررراااا؟ چی شدی دوستم نبینم اعصابت خورد باشه

نیمفادورا چهارشنبه 15 آذر 1391 ساعت 00:24 http://www.nimfadora.persianblog.ir

نچ بچه ی خوبیه! سرشو می اندازه پایین همچین به بازیش ادامه می ده انگار هیچی نشنیده!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد