ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
شب بود
مامانت در تاریکی اتاق به پشت دراز کشیده بود و با چشمهای باز داشت تاریکی های روی سقف را تماشا میکرد و همزمان با دستش تو را ناز میکرد و برایت شعر میخواند
تو هم که گویا بچه ملوسی هستی و از نازکردن خوشت می آید، باسنت را هی قلنبه تر میکردی تا مامانت آن را بیشتر ناز کند
ناگهان
مامانت عطسه کرد
و بعد
در کمتر از یک دهم ثانیه تو مثل یک ماهی قرمز کوچولو از زیر دستش سر خوردی و رفتی آن طرف شکم مامانت خودت را قلنبه کردی!
تا یک ساعت هم از جایت تکان نخوردی
از صدای عطسه های مامانت نترس عزیز دلم
سلام
ایشالا که نی نی گلتون همیشه سالم و سلامت باشه و زود بیاد پیش مامان و باباش .
پستتون خیلی بامزه بود ، ترسیدن نی نی با عطسه مامانش . ولی خداییش ترس هم داره یه لحظه تصور کن
عزیزمممممممممممم
سلام.
خوبی؟
وای... چه روزهای شیرینی پیش رو داری!
خیلی کنجکاوم که بدونم کی هستی، چون همکاریم. البته الان من در مرخصی به سر می برم چون دختر دومم 4 ماهه به دنیا اومده!
برات خصوصی میذارم که کی هستم! منتظرم که تو هم بگی بهم! مثلا خصوصی تو وبلاگم! اگر دوست داری...!
قلبونننننننننننن نی نی برم عسیسمممممممممم
دوست جونی چک میل پلیززززز