دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

وروجک مامان

آن اولها که تازه شروع به تکان خوردن توی شکم مامانت کرده بودی، اصلا حواسم به محرکهای بیرونی نبود

حالا با آزمون و خطا چندتا کشف مهم کرده ام!

یکی از آن وقتهایی که تو سرخوشانه دور خودت میچرخی و شادمانه دست و پا میزنی وقتی است که مامانت زیر دوش آب گرم دارد حمام میکند

خدا را شکر که از حمام خوشت آمده و ثابت کردی مثل مامانت تمایل داری مدل "جوجه اردکی" زندگی بکنی:)

از شیر و لبنیات هم خوشت می آید! چون هر وقت مامانت شیر و ماست میخورد تو دستهایت را از خوشحالی مدام به هم میکوبی و ذوق میکنی

موز هم دوست داری و وقتی مامانت موز میخورد تو خوشحالی ات را با تکان دادن دست و پاهای کوچولویت نشان میدهی و کمی بعد هم سکسه میکنی!

اما از پرتقال و سیر خوشت نمی آید! هر وقت مامانت پرتقال میخورد یا توی غذا سیر میریزد، قهر میکنی و پشتت را میکنی آن طرف و تکان نمیخوری! آخر چرا؟ خاصیت داردهاااا

از ماشین سواری هم خوشت می آید و تمام مدتی که مامانت توی ماشین نشسته تو آن داخل مشغول بازیگوشی و شیطنت هستی. ای دخترک ددری:)



اما اوج شادمانی و بازیگوشی تو وقتی است که یک ترانه شاد از یک جایی پخش شود! آنچنان منظم و ریتمیک دست و پایت را تکان میدهی و میچرخی که شک ندارم آن داخل مشغول رقصی!

نظرات 3 + ارسال نظر
حمیدهـ یکشنبه 15 بهمن 1391 ساعت 11:53

جان دلم ..
سکسکه های نینی ها هم حس میشه مگه؟
ای وای بر من !
همین روزاتس که با خوندن ِ ایمن وبلاگ دیووونه بشم!! و همسر رو مجبور کنم نینی دار بشیم

وفا یکشنبه 15 بهمن 1391 ساعت 13:34

سلام عزیزم .باور کن از تموم این وبلاگهایی که خوندم وبلاگ تو یکی از بهترینها بود .
خیلی از طرز نوشتنت خوشم اومد ....عالی...
انشاا...به سلامتی زایمان کنی و یه نی نی سالم و ناز بیاد تو بغلت .
همیشه موفق باشی .

بارانه یکشنبه 15 بهمن 1391 ساعت 14:39

ای جانمممم
خاله شِه خِرزای دوور

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد