دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

؟

رو به شکم که نمیتوانم و نمیشود بخوابم

رو به کمر و طاق باز هم که نباید بخوابم

 به پهلوی راست که میخوابم تو با آن سر گرد و قلقلی ات آن قدر به شکمم فشار می آوری که متوجه میشوم جایت تنگ شده و مجبور میشوم وضعیتم را تغییر بدهم

رو به پهلوی راست هم که میخوابم تو با آن پاهای فسقلی آن قدر به شکم مامانت سیخونک میزنی که احساس میکنم پهلویم دارد سوراخ میشود و عنقریب تو از آن سوراخ میپری بیرون!

خوب با این وضعیت خودت بگو من باید چه کار کنم و چه جوری بخوابم؟

ای ناقلا

نکند کلا با خوابیدن مامان مشکل داری؟

نظرات 3 + ارسال نظر
فسقلی جمعه 18 اسفند 1391 ساعت 00:14

آخییییییییی
به پهلوی چپ نباید تو ماهای آخر نباید خوابید؟

فکر کنم نشستکی الان تنها راه لالا کردنته

دخمللللللل شیطططططططططططون

behzad شنبه 19 اسفند 1391 ساعت 19:08

بدن انسان می تونه تا 45 واحد درد رو تحمل کنه.

اما زمان تولد، یک زن تا 57 واحد درد رو احساس می کنه

این معادل شکسته شدن همزمان 20 استخوانه!

مادرتون رو دوست داشته باشید

بارانه دوشنبه 21 اسفند 1391 ساعت 15:20

ای جانم به این دخمل بلااااااااا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد