دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

این خانه تنگ است!

مستاجر محترم و عزیز

از شواهد چنین برمی آید که از کوچک بودن ابعاد خانه تان ناراضی هستید و این ناخرسندی و عدم رضایت خود را با زدن ضربه های دردناک و محکم به در و دیوار خانه از خود بروز می دهید

متاسفانه در این رابطه شخص بنده نه تنها هیچ گونه پیشنهادی برای جلب رضایت شما ندارم، بلکه به شدت از این گونه رفتارهای شما در عذاب هستم. زیرا همانگونه که مستحضرید من همسایه دیوار به دیوار تان هستم و وقتی که شما آن طور خشمگین به در و دیوار می کوبید و چهارچوب خانه را به لرزه در می آورید، من نیز از این پس لرزه ها بی نصیب نمی مانم و تکان تکان میخورم.

گاه حتی مواردی بوده که شما با این گونه اعمالتان خواب شب من را بر هم زده و موجبات سلب آسایش صاحب خانه ای که 25 سال از شما مسن تر است و مسلما بیش از شما به استراحت و خواب نیاز دارد را فراهم آورده اید.

من این برخوردهای شما را درک نمیکنم! چون شخص خود شما بودید که برای اجاره کردن این خانه به من مراجعه کردید و وقتی شرایط آن را دیدید، پذیرفتید که به مدت 9 ماه ساکن آن شوید

هیچ اجباری در کار نبود و چیز نگفته ای نیز درباره خانه و شرایطش وجود نداشت. شما هم ابعاد خانه را دیده و پسندیده بودید و هم بر سر مدت اجاره به توافقات کافی رسیده بودیم

این موضوع که شما آن زمان بیش از 8میلی متر قد و بالا نداشتید و وزنتان حتی 1 گرم هم نمی شد، اما حالا بیش از 45 سانتی متر قد دارید و حدود 2 کیلو و 800 گرم شده اید به من صاحب خانه ارتباطی ندارد! شما چاق و تپل و خوش قد و بالا شده اید، چرا من باید تاوان آن را با مشت و لگد های مکرر شما که به دلیل کمبود جا از خود بروز می دهید پس بدهم؟

در پایان ضمن بیان مجدد اینکه تا پایان موعد مقرر اجاره خانه مدت چندانی باقی نمانده، خواستم به اطلاع شما مستاجر بازیگوش و محترم برسانم که هر زمان که اراده کردید می توانید خانه را تخلیه کنید. من به عنوان صاحب خانه این آمادگی را دارم که حتی زودتر از موعد مورد توافق، به محض تخلیه شما خانه را تحویل بگیرم.


ارادتمند همیشگی شما صاحب خانه


نظرات 4 + ارسال نظر
آتنا مامان آرنیکا یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 10:43

مستاجر بازیگوش !
قربون قد و بالای نازنینش !
ایشالا سر وقتش خونه رو تخلیه کنه !
لطفا شما بهش اینقده خرده نگیرید ، چهاردیواری اختیاری !
شما اولی که خونه رو اجاره دادید و منت خانوم رو هم کشیدید که نقل مکان کنن رو فراموش فرمودید ؟؟؟
حالا که خیالتون راحت شده خونه رو دادید رفته ، دست پیش رو گرفتید ؟!!!
ای دل غافل !
---------
خطاب به دختر بهاری مامان غرغری !
دخترخوب تا هر وقت خواستی بمون و هر کاری خواستی کن ! به این مامانت هم بفهمون که سر و صدای اضافی و تکون های زیادی هیچ عیبی هم نداره !
مدام دنبال عیب گذاشتن رو دختربهاری مون نباشه !

آتنا مامان آرنیکا یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 10:46

راستی چرا تاریخ شکوفا شدن دخترک بهاری را رونمایی نمی کنید ؟
آیا می ترسید بیمارستان مزاحمتان شویم ؟
آیا می ترسید مهمان راهی خانه تان شود ؟
آیا از دریافت پیامک های تبریک و تهنیت هراسانید ؟
آیا از پاسخ دادن به تماس های تبریک گریزانید ؟
اگر آری ،
ما که کم نمی آوریم ، همچنان عین مته به عمل خود ادامه می دهیم ، بلکه کارساز شود !!!

آتنا مامان آرنیکا یکشنبه 8 اردیبهشت 1392 ساعت 10:47

خواستم نشون بدم مته چطوری کار می کنه !
نکنه یهو بیایی و بگی من " زاییدم "

بارانه دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 19:43

منم همونا که مامان آرنیکا گفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد