دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

ماله کشی دینی

میگوید: آن قدر بچه طفل معصومم را کتک زده ام که سیاه و کبود شده است

با تعجب و خشم میگویم: بچه را زدی؟برای چه؟

با یک جور ندامت ساختگی میگوید: وقتی روزه میگیرم عصبی و کلافه و کم طاقت میشوم. به هر بهانه ای بچه را به باد کتک میگیرم

آن قدر عصبانی میشوم که دیگر نمیتوانم چیزی بگویم و در حیرت این مدل عبادت کردن می مانم

با خودم فکر میکنم گناه روزه خواری بیشتر است یا کودک آزاری؟

ای کاش یک جایی از قرآن درباره کودک آزاری نیز آیاتی داشتیم و پدر و مادرهای کودک آزار از عذاب الهی و خشم خداوندی و زبانه های آتش و سرب مذاب و چرک جوشان و مارو عقرب و رتیل ترسانده میشدند. شاید در این صورت دیگر کسی جرات نمیکرد به بهانه روزه داری و پیروی از دستور خدایش کودک بی گناه و مظلومش را مورد حملات وحشیانه قرار بدهد و بعد هم ماله دست بگیرد و روی گندی که زده را با اسم دین ماله کشی کند

نظرات 1 + ارسال نظر
شورا چهارشنبه 2 مرداد 1392 ساعت 13:51 http://shooori.blogfa.com

یعنی واقعا حالم ازشون به هم می خوره!!!!!!!!!!!!!!!! (مراجعه شود به پستهای دیروز من در کلوپ!!!!!!!!)

شورا جان در ازای این حال به هم خوردن هامون داریم تاوان سنگینی از جانب همین افراد میدیم:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد