دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

درس دوم

بیشتر از آنکه به دخترک بهاری چیزی یاد بدهم، دارم از او چیز یاد میگیرم


دیروز وقتی از تکان خوردن "آقا گاوی" بالای تشک بازی اش با همه وجود شاد شد و قاه قاه خندید و از بالا و پایین پریدن های آن لذت برد و مدتها با عشق و شعف بی نظیری به آن صحنه خیره شد، به من یاد داد که برای شاد بودن و لذت بردن نیازی به معجزه های بزرگ نیست

گاه حتی اتفاقات کوچکی مانند تکان خوردن آقا گاوی میتواند برای شادمانه زیستن کافی باشد

دخترکم تو معلم خوبی هستی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد