دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

اعتراف صادقانه به یک حماقت مادرانه 2

وقتی زیر دوش آب همدیگر را محکم توی بغل گرفته بودیم و داشتیم از این تماس پوستی رویایی لذت میبردیم فاجعه را دیدم

هزار بار صحنه را به شیوه های مختلف توی سرم بازسازی کردم و بعد از هراز بار، هنوز هم سر در نمی آورم آن آدامس کوفتی از کجا خودش را این طور ناجوانمردانه به سر کوچولوی عزیزکم چسباند

حالا، پشت سر دخترکم اندازه یک سکه خالی شده. مجبور شدم موهای آدامسی را با قیچی بچینم تا اثر این حماقت مادرانه را پاک کنم


نظرات 5 + ارسال نظر
مامانی جمعه 12 مهر 1392 ساعت 00:02

متن بسیار احمقانه ای بود........

هر کس به اندازه شعورش درک میکنه:)

مادری بنام شنبلیله جمعه 12 مهر 1392 ساعت 13:00

هههه ما بچه بودیم ، جهت صرفه جویی یا نمی دونم چی ، آدامس جویده شده رو تو در یخچال می زاشتیم ، تا بعد چند ساعت که خستگی فکمون در رفت دوباره بریم سراغش و دوباره بجوییمش !!!
حالا میگم شاید تو هم اونجا گذاشتیش دوباره بعدا بری بخوریش ! خخخخ
حالا شاید واسه ی یه بچه ی دیگه بوده باشه یا از جای دیگه رفته اونجا ! اشکال ندهر زودی در میان موهای خوشگل خانومی .
دخمل ما که در اثر خوابیدن موهای وسط سرش از پشت یه تیکه ریخته بود ، بدتر از اینا بود .
راستی بی خیال بقیه . ...

نه مال یه بچه دیگه نبوده:)آخه کسی خونه نبود به جز ما
عذاب وجدان دارم از اینکه خوب مراقبش نبودم:(

فسقلی یکشنبه 14 مهر 1392 ساعت 23:23

آخیییییییییییییی ناراحت نباش اتفاق خطرناکی نبوده خداروشکر
بزار به پای یه خاطره ی حمومی

در ضمن عزیز دلم یخ می مالیدی به موهاش لازم نبود کوتاهش کنی

ناراحت نباش که زودددددددددد موهاش بلند می شه خانومی

زیر دوش آب گرم دیدمش. دیگه نمیشد کاریش کرد
بعد به پوست سرش چسبیده بود. یخ میذاشتم سرما میخورد:(((
اییییییش

فسقلی چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 12:50

آخیییییییی پس عمق ماجرا خیلی شدید تر بوده

فکر کردم به تارهای موهاش فقط چسبیده بود

عیبی نداره بلند می شه تنش سلامت

خیلی از نی نی ها در اثر خوابیدن رو بالش همیشه پشت سرشون کچله

چه قدر خوشحال بودم که بر اثر درست خوابوندنش موهای پشت سرش نریخته:(حیف

من چهارشنبه 1 آبان 1392 ساعت 06:31 http://niniravanshenas.persianblog.ir

عزززززززززززززززززززیزمخیلی باحال بود... مردم از خنده

ولی اون لحظه من از گریه مردم:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد