دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

کلاشینکف صورتی

در را که باز میکنم، چشمم پر میشود از حجم بدن پسرک 10 ساله همسایه طبقه ششمی

با آن هیکل توپولش و آن سادگی رفتارش من را به شدت به یاد "هاردی"، دوست داشتنی ترین چاق دنیا می اندازد

لبخندی مبسوط روی لبش است و یک چیزی را پشتش قایم کرده

قبل از اینکه درباره آن چیز پنهان شده سوالی بپرسم، با خوشحالی میگوید: برای بچه تون تفنگ ساختم. با فوم و چوب و پلاستیک، تفنگ ساختم براش

 چشمهایم از تعجب گرد میشود و فکم بین زمین و هوا معلق می ماند

بدون اینکه مهلت بدهد چیزی بگویم ادامه میدهد: من متخصص ساخت سلاح های جنگی هستم. میتونم با فوم و چوب و چسب انواع تفنگها رو اسلحه ها رو بسازم. اینی که برای بچه تون ساختم یه کلاشینکفه

میگویم: دستت درد نکنه عزیزم. تو خیلی مهربونی. ولی به نظرم تفنگ بیشتر یه اسباب بازی پسرونه هست. مگه نه؟

چشمهایش برق میزند و همین طور که با هیجان کلاشینکف یک متری را از پشتش بیرون می آورد میگوید: فکر اونجاش رو هم کردم. با فوم صورتی کلاشینکف ساختم که دخترونه به نظر برسه


حالا من یک کلاشینکف صورتی یک متری را کجای دلم بگذارم؟:)

نظرات 4 + ارسال نظر
مادری بنام شنبلیله یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 17:38

بابا این " هاردی " ساختمون شما هم خیلی هم هاردی هاردی نیستا ! از ما گفتن بود .
عجب چیزی ساخته ، هم اسحله است هم دخترونه !
بابا خلاق !

آره بدجور خلاقه:) یه بار کولر کلاس زبانشون خراب شده بود، هی داشت معلمشون رو قانع میکرد اجازه بده بره بالیا پشت بوم و کولرو تعمیر بکنه:)))

ملودی دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 21:48 http://www.khodnevisnameh.blogfa.com

کلاشینکف صورتی... آخی... چه پسر مبتکری.... تو هم که کلا عاشق کلاشینکف هستی اینو نگه دار برای روز مبادا به درد میخوره...

میبینی ملودی؟ حتی پسر همسایه هم فهمیده من چه ارادتی به کلاشینکف دارم:))) دل به دل راه داره

نیمفادورا شنبه 2 آذر 1392 ساعت 14:16 http://nimfadora.persianblog.ir

بذار همونجای دلت که بهش گفتی دختر بودن دخترک بهاری از رنگ صورتی لباس هاش معلوم می شه!!!

چه جای خوبی معرفی کردی دورا:))))

کافر خداپرست یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 00:07 http://www.deist.persianblog.ir

قلم ساده و دلنشینی دارید. فرصت نکردم در همین بار همه نوشته ها را بخوانم؛ اما تا آن جا که خواندم، لذت بردم.

مرسی:) تعجب کردم شما رو اینجا دیدم:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد