دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

جوراب

دخترک بهاری ام

بزرگ شده ای و من این را از آنجایی فهمیدم که بلاخره جورابهای نوزادی ات اندازه پایت شده و لق نمیخورد:)

نظرات 3 + ارسال نظر
گلنار شنبه 23 آذر 1392 ساعت 11:26 http://nahal.ebramcity.com

7 ماهه شدی.

خیییییییییلی زود گذشت:) خییییلی

آتنا شنبه 23 آذر 1392 ساعت 19:55

ای جـــــــــــان

میشه عکس جوراب ها و اون پاهای خوشگل تو جورابهاشو برامون بزاری ؟؟؟

البته که میشه
منتها دو تا مشکل وجود داره
اولیش اینه که فعلا دوربین ندارم. چون هفته گذشته دخترک دوربینو کوبید زمین و دوربین طفلک به لقا الله پیوست:)
دومیش اینه که نمیدونم کجای کارو خوب انجام نمیدم که عکسهام توی وبلاگ دیده نمیشه. اگر میدونی کجای کارم ایراد داره میشه بگی چیکار کنم که عکسم مستقیم بیاد توی وبلاگ؟

سیاه سفید شنبه 30 آذر 1392 ساعت 13:36 http://30ahsefeed.blogfa.com

اگه من اونجا باشم نوک جوراباشو میگیرم یهو میکشم! این جور مواقع بچه ها با بهت و حیرت یه نگاه به من میندازن یه نگاه به نوک جورابشون!
یعنی لذتیست بزرگ در این عمل:))

اتفاقا خودش هم این لذتو کشف کرده
جورابشو میگیره و میکشه و وقتی یهویی از پاش در میاد کلی ذوق میکنه:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد