دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

بابای همیشه در صحنه

من رو به دخترک بهاری: کی دوست داره بستنی بخوره؟

دخترک بهاری با ذوق: بابا بابا



من رو به دخترک بهاری: کی دوست داره مامان یه عالمه بوسش بکنه؟

دخترک بهاری بلافاصله: بابا بابا



من رو به دخترک بهاری و با یه اخم ساختگی: کی باز این دستمال کاغذی ها رو ریز ریز کرده و ریخته وسط اتاقش؟

دخترک بهاری با قاه قاه خنده: بابا بابا


نظرات 3 + ارسال نظر
سیاه سفید پنج‌شنبه 29 اسفند 1392 ساعت 13:27 http://30ahsefeed.blogfa.com

:)))))
آفرین! خوشم میاد با انصافه!

اون باباش و هم فروخت ! میتونست در پاسخ به پرسش سوم پاسخ بده:مامان مامان!D:

عشق که فوران میکنه اینجوری میشه دیگه:)))این سزای کسیه که همه زندگی یکی دیگه هست:)))باید بار خطاهاشو هم به دوش بکشه

آتنا جمعه 15 فروردین 1393 ساعت 13:06

سال نــــــــــــو مبارکــــــــــــــــــ

به به دوست قدیمی
سال نو شما هم مبارک

نسیم شنبه 16 فروردین 1393 ساعت 18:08 http://30ahsefeed.blogfa.com/

سلام عزیزم
ممنون جای شما خالی
مجددا سال نو رو تبریک میگم.
قربونت برم عزیز لطف کردی برام کامنت گذاشتی.چشم.پس من منتظرم
فدات شم:)
دخترک بهاری رو ببوس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد