دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...
دست نوشته های یک مادر

دست نوشته های یک مادر

اینجا چراغی روشن است...

khersoos

khersoos چیست؟

ترکیب خرس و خرگوش میشود خرسوس


یکی از عروسکهای دخترک که در واقع یک خرگوش سقید و توپول است اما گوشهایش به قدر کافی - آن طور که مورد پسند بانو دخترک بهاری واقع شود- دزار نیست، شده خرسوس( hkersoos)

نظرات 10 + ارسال نظر
مامان دوشنبه 7 اردیبهشت 1394 ساعت 14:17 http://hanaay.blogfa.com

سلام وبتون زیبا بود
به منم سربزنید تاخاطرات بچه هامونو بنویسیم

شهرزاد سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 19:51

دوست عزیز سلام ..من از طرفداران خاموش وبلاگتون هستم .....واقعیتش میخاستم در خصوص از شیر گرفتن پسرم بهم کمک کنید ...طبق تحقیقاتی که کردم بهترین زمان بریا از شیر گرفتن برای جلو گیری از تثبیت دهانی بین یکسال تا 14 ماه هست ........زیر دو هفته 14 ماه پسرم تموم میشه ومن این مسءله برام کابوس شده ...خوشحال میشم اگه تجاربتون رو در این زمینه بهم بگید وهر

آنچه لازمه لطفا برام بنویسید ......نمیدونم اجازه دارم .بپرسم شما دخترتون رو تا چندوقتگی شیر دادید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ودلیلتون چی بود >>>؟

عزیزم من هم دقیقا به همین دلایلی که گفتید دخترم رو در 14 ماهگی از شیر گرفتم
توصیه ها: برای کوچولوتون سرگرمی ایجاد کنید که یاد شیر خوردن نیوفته
با لیوان نی دار بهش شیر پاستوریزه بدید
اب بهش بدید که بدنش کم اب نشه
باهاش منطقی حرف بزنید و بگید چون بزرگ شده و بی بی نیست دیگه بهتره شیر مادر نخوره
بهش دروغ نگید که ممه اوف شده و تو زیاد خوردی و باعث شدی اوف بشه و از این قبیل حرفها. چون حس گناه در بچه ایجاد میشه
صبور باشید. روزهای اول بچه بهانه میگیره

شهرزاد پنج‌شنبه 11 تیر 1394 ساعت 15:15

سلام چرا پست اول من نیومده ؟

من خیلی وقت بود به وبلاگم سر نزنده بودم:(

شهرزاد شنبه 13 تیر 1394 ساعت 14:22

ممنونم از راهنماییتون .......من دقیقا سه روز هست که وارد پورسه از شیر گیری پسرم شدم ...شیر روزش رو کم کردم وروز به روز کمتر میکنم ولی چون پسرم موقع خواب باید زیر سینه بخابه این قسمت رو گذاشتم در روزای آخر کم کنم ......شما برای خوابوندن دخترتون از چه روشی استفاده میکردید............من قبل خواب حسابی شکمش رو پر میکنم که وقتی میذارمش زیر سینه زود خوابش میبره ودیگه زیاد شیر نمیخوره ......میشه بپرسم چند روز پروسه از شیر گیریتون طول کشید ؟؟؟؟من طبق تحقیقاتم متوجه شدم باید از دوهفته تا نهایت 6 هفته طول بکشه ....من اول شیر روزش رو دارم کم میکنم ......بنظرشما چطوره //؟

عزیزم من کلا سه روز خیلی اذیت شدم. یک هفته هم دخترم بهانه گرفت. از هفته دوم تقریبا همه چیز نرمال شد
دختر منم با شیر میخوابید. من تبدیلش کردم به پا لالا
رو پام میگذاشتم و میخوابید
روزها هم وانشو پر از اب میکردم که اب بازی بکنه و خسته بشه و زود خوابش ببره. یا میبردمش پارک بادی و خانه بازی که حسابی تخلیه انرژی بشه و موقع خواب بیهوش بشه
نگران عادتش به روی پا خوابوندن هم نشو. دختر من خودش تشخیص داد که دیگه پا لالا دوس نداره. الان مدتهاست کنار هم دراز میکشیم و اون میخوابه. ماساژش میدم و خوابش مییبره
روزها میتونی یکی دو نوبت بهش شیشه بدی ولی شبها سعی کن عادتش ندی. بخاطر دندوناش
من در کل زیاد اذیت نشدم. ولی دوستانی که بچه هاشون بزرگتر بودن خیلی طول کشید تا به شرایط جدید عادت بکنن
موافق باشی:)
بیا نتیجه رو بگو لطفا

شهرزاد یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت 13:22

سلام عزیزم ....ممنونم وقت میذارید وبا صبوری جواب میدید .....خداروشکر روز پسرم کمتر میاد سمتم برای شیر حس میکنم شرطی شده .....ترسم نسبت به روزای اول کمتر شده وکنترلم به اوضاع بیشتر ...........انشالله حتما نتیجه ش رو میگم اینجا .............بازم سپاس

:) خواهش میکنم. خوشحالم که تجربه مو در اختیار دوستان میذارم
موفق باشی:)

شهرزاد چهارشنبه 17 تیر 1394 ساعت 12:18

سلام عزیزم ...واقعا سپاسگذارم وقت میذارید وجواب میدید...........بذارید از اول برنامه رو بگم ....من از ساعت ظهر 12 به بعد دیگه شیر به پسرم نمیدم..وفقط ساعت 2ظهر که بخاد بخابه بهش یه ربعی شیر میدم البته قبلشم شکمش روسیر میکنم ...........ودیگه بهش شیر نمیدم تا ساعت 11 شب که برای خواب شبش هست ...........دیروز طبق همین برنامه م جلو رفتم ویهو تصمیم گرفتم شیر شب رو قطع کنم ......خلاصه من وهمسرم از ساعت 11 شب درگیر خوابوندش شدیم پسرم مدلش اصلا روی پا لالا کردن نیست ....چون جیغ میزنه و پاهاشو محکم میکوبه واصلا تمایل نداره....دیشب خیلی خیلی خیلی شب سختی بود برای من بی تجربه ..حتی با ماشین هم بردیمش بیرون تاب دادیم اما افاقه نکرد ..فقط همسرم بغلش کرد وراهش میبرد یه چرت خیلی کوتاه زد ..خلاصه که بچه خیلی گریه کرد اخراش ومنم شکست خوردم وتسلیم شدم ...بهش شیر دادم وخوابید ....واقعا درمانده شدم ...نمییدونم چیکار کنم ....دیشب کلی گریه کردم .

شهرزاد شنبه 20 تیر 1394 ساعت 12:43

سلام عزیزم ...یه پیغام چند روز قبل فرستادم اما گویا نرسیده...این پورسه از شیرگیری نمیدونم چرا اینقدر روی من فشار آورده ....من برنامه شیر دهی ام به این ترتیبه ///من پسرم رو ساعت 9/5 شب شام میدم وساعت 10 شب شیر خودم میدم تا بخابه..... و از وقتی شیر روز قطع کردم خواب شبش عمیقتر شده خداروشکر وتا صبح چند بار بیدار نمیشه.......صبح هم طرفای 6 بیدار میشه .و دوباره بهش شیر میدم ....از ساعت 12 ظهر تا 10 شب دیگه بهش شیر نمیدم ..........الان حدود 4 روزی هست ...... بنظرتون با توجه به اینکه پسرم برای خواب ظهرش خیلی بهونه شیر میگیره ومن مجبورم بدم مادرشوهرم بخابونش ....ازکی شیر شبش رو قطع کنم ؟؟؟؟؟؟

سلام عزیزم. بدترین کار موقع از شیر گرفتن اینه که مدام تسلیم بشیم. بچه سردرگم میشه. ضمن اینکه فکر میکنه با جیغ و داد میتونه باج بگیره. هر بار یکم جیغ و داد شدیدتری راه میندازه و مطمئنه که مامان تسلیم میشه و شیرش میده
با توجه به اینکه کلا یکی دوبار در شبانه روز شیر میدید ، بنظرم دیگه روش تدریجی جواب نمیده. چون دفعات شیر دادن رو به حداقل رسوندید
با پسرتون صحبت کنید. بگید که دیگه بزرگ شده و شیر مال بی بی هاست
علاقه بچه ها وی این سن به شیر خوردن اصلا منشا تغذیه ای نداره. صرفا منشا روانی داره. بچه عادت میکنه به مکیدن و مکیدن رو ابزاری برای ارامش پیدا کردن میدونه.من اگر الان جای شما بودم کلا قطعش میکردم
من از چسب زخم استفاده کردم. به دخترم گفتم می می تموم شد. چسبو دید اول بارش نشد. کم کم باور کرد. میتونید از تلخک که توی داروخانه ها هست هم استفاده کنید

شهرزاد سه‌شنبه 23 تیر 1394 ساعت 16:31

سلام عزیزم .......الان بعد نزدیک یکهفته از قطع شیر ظهرش ....دوباره تسلیم شدم چون کلی گریه زاری کرد یقه لباسمو میکشید وعلنا اشاره میکرد ........هر کاری کردم آروم نشد .....وهر ترفندی بکار بردم .....ناچار شدم بهش کمی کاکا ءو بزنم تا دید ترسیذ و لی بازم دست از گریه برنداشت ....منم فکر میکنم روش تدریجی برای من بیفایده س.......وهمون مجبورم از چسب وابزار دیگه استفاده کنم .......ممنونم از راهنمایی ت

شهرزاد جمعه 26 تیر 1394 ساعت 00:41

سلام عزیزم ......من نمیدونم چرا پیغامهام اینقدر طول میکشند تا تایید بشن .... اونم تو این شرایطی که من دارم ......ببخشید مجبور شدم دوباره پیام بدم ........واقعیتش الان دوباره برگشتم سر خونه اولم ..... من یه مشکل بزرگی که دارم اصلا نمیدونم چطوری باید پسرمو بخابونم ........... توی مدتی که از شیر روز گرفته بودمش میدادم مادرشوهرم بخابونش ....اما یه روز مادرشوهرم نبود ومنم هرترفندی بکار بردم برای خوابوندش چاره ساز نشد ودیگه از بس گریه کرد ونق زد تسلیم شدم ..........واقعا شرایط بدی دارم .....الا ن البته فقط موقع خواب بهش شیر میدم .///////البته دو بارش بدون شیر خوردن باز مادرشوهرم خوابوندش اما هنوز هم نتونستم اقدام موثری انجام بدم وکم بیش شیر میخوره ........من اگه چسب بزنم یا تلخک بزنم موندم چطوری بخابونمش .این تا منو می بینه گریه وزاری ....یعنی بذارم گریه کنه ؟یه سوال دیگه اینکه بنظرتون برم خونه مامانم .....؟شهرستان هست واِا این جابجایی براش آسیب زا نیست ؟؟؟؟ واقعا گیج شدم ....از این سمتم همه غر میزنن چرا از شیر گرفتیش و این هنوز کوچیکه گناه داره و تو قراآن گفته تا دوسال واز این تیپ حرفا..................ممنون میشم همفکری کنید ............

سلام. پیامهای شما میرسه عزیزم. من خیلی گرفتارم و دیر به دیر به وبلاگم میام متاسفانه. ببین چون تسلیم شدی ، کوچولوت راهشو یاد گرفته. میدونه جیغ و داد بکنه به هدفش میرسه.. بچه ها خیلی زرنگن و زود راه حل شکست دادن مادرها رو پیدا میکنن. به نظر من همزمان هم تلخک و چسب بزن و هم برو پیش مادرت. ارامش روانی خیلی مهمه برات که با حرفهای اطرافیانت انگار داره خدشه دار میشه
هر کی خواست توی تصمیمت دخالت بکنه بگو که این یه تصمیم شخصیه و فقط به من که مادر بچم هستم مربوطه. قطعا هیچ کسی بیشتر از من نگران بچم نیست و دوستش نداره. درباره استناد به قرآن هم بگو که من ترجیح میدم بچه م رو با متدهای علمی و نتیجه پژوهشهای نوین بزرگ بکنم که بازم این یه تصمیم شخصیه. میتونی توپ رو توی زمین دکتر بنداز و بگی دکتر بچم تشخیص داده که باید از شیر بگیرمش.به هر حال نگذار که دیگران بیشتر از اونچه بهشون مربوطه اظهار نظر بکنن
من جات بودم قبلش حسابی با بچه حرف میزدم و توضیح میدادم که شیر قراره تموم بشه. همزمان میرفتم خونه مادرم. تلخک و چسب هم میزدم
تسلیم نشو. هیچ بچه ای بیشتر از نیم ساعت گریه نمیکنه. سخ تریم گریه ها بعد از بیست دقیقه ساکت میشن. وقتی گریه میکنه حواسشو پرت کن. مثلا بده مامانت ببره بیرون. خلاصه غیر مستقیم حواسشو پرت کن. راه خوابوندنش هم دستت میاد. سعی کن به هیچی عادتش ندی. بگذار کنار خودت نوازشش بکن پشتشو بخارون تا بخوابه. اگر به چیزی عادتش بدی باز یه دردسر برای ترک اون عادت داری. مثلا بعضیا عادت میکنن باید مدام گوش مادرشون توی دستشون باشه
یک هفته سختی میکشی. اونم حداکثر. بعد همه چیز روی روال می افته
موفق باشی

شهرزاد سه‌شنبه 30 تیر 1394 ساعت 13:13

سلام عزیزم.. واقعا از همراهیت وانرژی خوبت ممنونم... الان که این پیام میفرستم تو بالاترین سطح انرژی م دوست دارم بپرم بالا یه جیغ بلندبزنم... روی ابرای صورتیم...بلاخره فکر کنم مناسب ترین تصمیم رو برای این مقطع گرفتم...چهارروز اومدم خونه مامانم.... شب اول ودوم بقدری اوضاعم بدبود که میخاستم بیخیال همه متدهای علمی بشم بعد دوشب نخوابیدن واقعا مغزم خالی شده بود..دنبال راحتترین وسریع ترین راه حل بودم...اما انرژی وحمایت خواهرم وداداشم خیلی دلگرمم کرد والان دیگه90درصد داستان حل شد و تونستم به اوضاع مسلط بشم خیلی حس خوبی داشتم... ودوست داشتم بهتون اطلاع بدم...... بازم ممنونم از کمک ها وراهنمایی هاتون...خیلی مفید وارزنده بود..موفق باشید

سلام. خوشحالم کردید:)))
موفق باشین همیشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد