-
عروس یا عروسک؟
سهشنبه 19 شهریور 1392 07:15
تقدیم به همه دخترکان مظلوم سرزمینم اولین بار 7 ساله بود که دیدمش. تازه زندگی مشترکم را شروع کرده بودم. داشتم توی باغچه کوچکمان پیاز گل شیپوری میکاشتم تا بهار آینده سر از خاک بیرون بیارد و گل بدهد و منظره حیاط را زیباتر کند. او آمده بود همسایه جدید را ببیند. ریزه و نحیف و لاغر بود. قشنگ نبود. اما آن قسمت کوچکی از صورتش...
-
بدون شرح
جمعه 15 شهریور 1392 19:15
لیست کتابهای خوانده شده در تابستان 1391 سفر روح سرگذشت روح استادان بسیار زندگی های بسیار تنها عشق حقیقت دارد و نیچه گریه کرد خانوم 1984 لیست کتابهای در حال خواندن در تابستان 1392 شیوه های تقویت هوش نوزاد راهنمای مراقبت از کودک 1 کودک هوشیار بپروریم همه کودکان آرامند اگر... همه کودکان تیزهوشند اگر... آزمون سنجش رشد...
-
خوشبینی
دوشنبه 11 شهریور 1392 00:36
میدانی تنها نقطه مثبت ماموریت رفتن های گاه به گاه بابای پاییزی چیست؟ این است که ما- من و تو- میتوانیم تا خود سپیده صبح کنار همدیگر بخوابیم من دستهای کوچولوی تو را توی دستم بگیرم و تو سرت را به سمت من بچرخانی من ساعتها توی تاریکی شب نفس کشیدنهای منظمت را تماشا کنم و تو هر از گاهی چشمهای تیله ای سیاه و قشنگت را باز کنی...
-
تنهایی
شنبه 9 شهریور 1392 23:18
لالا لالا گل مینا بخواب آروم گل بابا بابا رفته سفر کرده الهی زودی برگرده....
-
جمله جادویی
شنبه 9 شهریور 1392 01:25
پاهاتو بیار بالا تا بوسشون کنم این یک جمله جادویی است که باعث میشود ذخترک بهاری با هیجان و صدای بلند قهقهه بزند و فک کوچولوی بی دندانش را نشان همه بدهد، دستهایش را با شادی در هوا تکان این طرف و آن طرف کند، پاهایش را مثل فنر از روی زمین بلند کند و آنها را رو به روی صورت مادرش بیاورد تا کفشان را غرق در بوسه کند
-
پیش بند
چهارشنبه 6 شهریور 1392 00:34
پیش بند چیست؟ شی ای که به دور گردن بسته میشود. میتوان با دو دست دو طرف آن را گرفت و آن را جلوی صورت آورد و مدتها با آن صحبت کرد و سیر دل برایش عه عه عه عو عو عو خواند. برای خوابیدن هم مناسب است. چون میتوان آن را محکم در دست گرفت و بدون نگرانی از بابت رفتنش خوابید. مثل انگشت مامان نیست که وقتی من خوابم می برد یواشکی از...
-
میان ماه من تا ماه گردون...
شنبه 2 شهریور 1392 02:30
این روزها دارم یک کتاب با محور تربیت کودک و نحوه رفتار با او میخوانم نکته جالبی که در فصل یک این کتاب دیدم تعریفی بود که نویسنده از تربیت ارائه کرده بود: تربیت یعنی اینکه کودکمان را طوری بار بیاوریم که در آینده بتواند بصورت مستقل و آزاد برای خودش تصمیم بگیرد و وابسته نباشد. تربیت یعنی اینکه کودکمان را طی مراحل رشد به...
-
در حال و هوای آگاتا کریستی
پنجشنبه 31 مرداد 1392 23:22
نمیدانم این چه معمایی است که هر چه اتفاق عجیب و غریب و صداهای نامتعارف است دقیقا وقتی از راه میرسند که آدم در خانه اش تنهاست! دیشب هم یکی از آن شبهای لعنتی خوفناک بود اولین شبی بود که من و دخترک بهاری تنها توی خانه بودیم. بابای دخترک هنوز از ماموریت برنگشته بود انگار زمین و زمان و یخچال و گاز و حیاط ساختمان و مبل و...
-
مادر خلاق
پنجشنبه 31 مرداد 1392 00:29
مادر که میشوی ناخودآگاه باید خلاق و مبتکر شوی اطلاعات به دست آمده از گوگل و خواندن کتاب هایی با محور رشد کودک و توصیه پزشک و روانشناس همگی یک پیام در بر داشت! بازی هایی که همزمان قوه شنوایی و بینایی نوزاد را تحریک میکند برای سن 3 ماهگی او حیاتی است اما با یک مشکل بزرگ رو به رو بودم! دخترک بهاری جغجغه هایش را دوست...
-
میروم تا لب عرش...
دوشنبه 28 مرداد 1392 01:24
دخترک بهاری روی شکم دایی اش نشسته و دارد با خوشحالی به گردن او لگد میزند و از اینکه میتواند به اطراف لگد بپراند آن قدر ذوق زده شده که خودش با صدای بلند به توانمندی های تازه اش قهقه میزند میرم پهلویشان و دخترک را صدا میکنم دستهایم را باز میکنم و به دخترک میگویم :عزیزکم بیا بغل مامان همان طور که مدام دارد لق میزند و...
-
تربیت دینی نمیخواهم
دوشنبه 28 مرداد 1392 01:15
توی خانه هستم و دارم برای شاممان سیب زمینی پوست میگیرم. زیر لب یک ترانه محلی را زمزمه میکنم. میخواهم با نایسر دایسر عزیزم آنها را خلالی کنم و بعد بریزمشان توی سرخ کن و کنار شام شبمان یه سیب زمینی ترد و خوشمزه داشته باشیم دخترک بهاری و بابایش رفته اند توی حیاط در واقع دخترک آن قدر نق و نق کرد که پیشنهاد دادم بابایش او...
-
سندروم آقای پدر
چهارشنبه 23 مرداد 1392 17:53
تازه مادرها هزاران دغدغه دارند دغدغه شیر دادن به یک نوزاد پر خور و شکمو که انگاری معده اش ته ندارد و به هیچ وجه پر نمیشود، دل دردها و نفخ های تمام نشدنی یک موجود تازه به دنیا آمده، ادرار سوختگی های احتمالی و تست کردن مدام انواع پوشک و تعیین اینکه کدامشان به نوزاد می سازد، حمام بردن نوزاد بدون نقش زمین کردنش و شستن سر...
-
درس دوم
دوشنبه 21 مرداد 1392 16:16
بیشتر از آنکه به دخترک بهاری چیزی یاد بدهم، دارم از او چیز یاد میگیرم دیروز وقتی از تکان خوردن "آقا گاوی" بالای تشک بازی اش با همه وجود شاد شد و قاه قاه خندید و از بالا و پایین پریدن های آن لذت برد و مدتها با عشق و شعف بی نظیری به آن صحنه خیره شد، به من یاد داد که برای شاد بودن و لذت بردن نیازی به معجزه های...
-
اکتشاف جدید
شنبه 19 مرداد 1392 16:16
دخترک بهاری دو سه روز است که کشف کرده دماغ دارد! از شوق پیدا کردن دماغش گاه میشود که مدت زیادی به آن خیره می ماند و در این حال چشمانش یک حالت تعجب و بهت بامزه به خود میگیرد
-
اعتراف صادقانه به یک حماقت مادرانه
جمعه 18 مرداد 1392 22:15
داشتم فکر میکردم که این بار با چه موضوعی وبلاگ دخترک بهاری را آپ کنم که چشمم به این لینک افتاد www.92329.blogfa.com میان اشک و آه و گریه هایی که برای این طفل معصوم و مادر غمدیده اش راه انداختم، برای هزارمین بار خاطره ننگین آن روز را مرور کردم. به خودم حمله کردم. خودزنی روحی راه انداختم و هر چه حرف بد بلد بودم به خودم...
-
برون رفت از بحران تاسی
سهشنبه 15 مرداد 1392 10:25
سرکار خانم دخترک بهاری عزیز ورود غرورآفرین شما به دنیای موداران جهان را صمیمانه تبریک میگوییم و برایتان خرمن گیسو آرزومندیم ارادتمند شما مامان و بابا <a href="http://www.8pic.ir/"><img src="http://www.8pic.ir/images/28472630350434191728.jpg" border="0" alt="آپلود عکس"...
-
دغدغه خواب
چهارشنبه 2 مرداد 1392 18:39
خوابیدن نوزاد یکی از مهمترین دغدغه های مادرانه به شمار میرود. بر هیچ کسی هم پوشیده نیست که خواباندن یک نوزاد که تا چند وقت پیش هیچ برداشتی از روز و شب نداشته چه قدر کار پیچیده و طاقت فرسایی است. نوزادان در هفته های اول درک درستی از روز و شب ندارند و چه بسا ترجیح بدهند تمام طول شب را بیدار بمانند و با مکیدن شست و نگاه...
-
بوق
دوشنبه 31 تیر 1392 11:41
زمانی که مردمان سرزمین من یاد گرفتند که بوق خودرو وسیله ای برای سلام و احوالپرسی با در و همسایه، ابراز ناخرسندی از وضعیت پیش آمده، عرض ارادت به آشنای توی خیابان، اعلام کلافگی از وضعیت ترافیکی، خداحافظی کردن با میزبان، صدا زدن همسر برای اینکه زودتر خودش را به پارکینگ برساند، اعلام حضور به اهل منزل برای اینکه زودتر پیچ...
-
ماله کشی دینی
جمعه 28 تیر 1392 11:56
میگوید: آن قدر بچه طفل معصومم را کتک زده ام که سیاه و کبود شده است با تعجب و خشم میگویم: بچه را زدی؟برای چه؟ با یک جور ندامت ساختگی میگوید: وقتی روزه میگیرم عصبی و کلافه و کم طاقت میشوم. به هر بهانه ای بچه را به باد کتک میگیرم آن قدر عصبانی میشوم که دیگر نمیتوانم چیزی بگویم و در حیرت این مدل عبادت کردن می مانم با خودم...
-
برای دخترکم
چهارشنبه 26 تیر 1392 00:47
دخترک شیرینم غروبها را دوست نداری. بهانه میگیری و نق میزنی. انگار دلتنگی و حوصله چیزی یا کسی را هم نداریکه البته همه اینها را از مادرت به ارث برده ای آرمیدن در آغوش من تنها چیزی است که غروبها میتواند تو را آرام و راضی کند وقتی دستهای کوچولویت را جمع میکنی و روی سینه من میگذاری و سرت را روی دستهایت تکیه میدهی من این...
-
انواع لالا
پنجشنبه 20 تیر 1392 14:49
دست لالا تعریف: لالایی که رابطه مستقیمی با دست مادر دارد موقعیت فیزیکی: مادر دخترک بهاری باید روی تخت به پلو دراز بکشد و دستش را طوری روی تخت بگذارد که تشکیل یه زاویه قائمه را بدهد. بعد دخترک بهاری سرش را روی بازوی مادرش بگذارد و در حالی که با شست پایش شکم مادرش را قلقلک میدهد و گاهی نیز آن را توی ناف مادرش میکند و...
-
در باز
شنبه 15 تیر 1392 15:55
اگر دیدید فردی هنگام استفاده از دست شویی و حمام در آن را باز میگذارد فکر نکنید که از نظر عقلی خل مزاج است و یا فرهنگ استفاده از سرویس بهداشتی درونش نهادینه نشده و یا تربیت خوبی نداشته است و یا از فوبیای ماندن در مکانهای بسته رنج می برد مطمئن باشید آن فرد یک مادر است که با مصیبت کودکش را خوابانده و همیشه نگران از خواب...
-
چند قدم تا دیوانگی
پنجشنبه 13 تیر 1392 00:36
دچار یک عارضه جدید که ناشی از استرس نگهداری صحیح از نوزاد است شده ام! همه چیز صدای دخترک بهاری را می دهد. اصلا صدای گریه ها و جیغ های دخترک بهاری پس زمینه گوشم شده و مثل کاغذ دیواری به در و دیوار گوشم چسبیده وقتهایی که دخترک بهاری در کمال آرامش خوابیده، از هر چیز بی ربط و با ربطی صدایی مشابه با صدای گریه های دخترک به...
-
کودکی ات مبارک
یکشنبه 2 تیر 1392 17:01
دخترک بهاری من آن روزهایی که تازه به دنیا آمده بودی و خیلی بندانگشتی بودی را یادت می آید؟ صدایت میکردم "جنین کوچولوی من" آخر برای آمدن به این دنیا عجله کرده بودی و 15 روز زودتر از زمان موعود پا به این دنیا گذاشته بودی و آن روزها باید قاعدتا همچنان جنین می بودی 15 روز بعد از تولدت، یعنی زمانی که طبق قاعده...
-
کپی برابر اصل
یکشنبه 2 تیر 1392 13:52
یک جفت چشم سیاه براق به سایز بزرگتر خودش خیره میشود و با شادی لبخند میزند. یک جفت چشم سیاه براق به سایز کوچکتر خودش که آن پایین توی بغلش آرمیده با لبخند پاسخ میدهد و نگاه ها و لبخندها در هم گره میخورد خوشبختی همین جاست وقتی سایز کوچک "کپی برابر اصل" خودت را در آغوش میگیری و سرتا سر پکر لطیف صورتی رنگش را...
-
کولر بی کولر
دوشنبه 27 خرداد 1392 00:45
وقتی مادر یک نوزاد یک ماهه هستی، باید بدانی که خبری از کولر و هیچ وسیله خنک کننده دیگری نیست! این تویی و این گرمای ناجوانمردانه هوا پس به آن عادت کن و از قطرات عرقی که از سر و رویت میچکد لذت ببر
-
قربون بوی پیرهنت
شنبه 25 خرداد 1392 00:37
دخترک بهاری من اعتراف میکنم زمانی که خوابی دلم برایت به شدت تنگ میشود. دوست دارم زودتر بیدار شوی تا بغلت بگیرم و حسابی بچلانمت. وقتی تو در آغوش منی من خوشبخت ترین مادر دنیا هستم کوچولوی چشم تیله ای من اعتراف میکنم که عاشق بوی بدنت هستم و دوست دارم سرم را زیر گلویت بگذارم و زمان بایستد و من سیر دلم ببویمت. بوی عطر بدن...
-
دلتنگی
شنبه 25 خرداد 1392 00:23
مسخره به نظر میرسد اما میان این همه مشغله روزانه و عوض کردن پوشک و لباس و خوراندن شیر آن هم هر دو ساعت یکبار و گرفتن آروغ و ماساژ شکم برای رفع نفخ و جست و جو در انواع سایتها و وبلاگها برای به روز کردن اطلاعات مربوط به نگهداری کودک و پیاده روی شبانه آن هم دور میز آشپزخانه به منظور خواباندن دخترک بهاری و شب بیداریهای...
-
یک ماه گذشت
پنجشنبه 23 خرداد 1392 20:42
دخترک بهاری ام یک ماه است که با بوی خوشت سرمستیم و با خیره شدن در چشمان مشکی ات، غوطه ور شدن در خوشبختی را تجربه میکنیم تولد یک ماهگی ات مبارک فرشته کوچک من
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 خرداد 1392 20:46
به حول و قوه الهی بعد از 29 روز بلاخره جسارت و شهامت پیدا کردم و دخترک بهاری را خودم حمام بردم حالا دست دست:) پ.ن:در این 29 روز بابای دخترک یک روز در میان او را حمام میکرد و این وسط من نقش توپ جمع کن ماجرا را داشتم